همای عــ❤ــزیزتر ازهمای عــ❤ــزیزتر از، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

همای اوجــــــــــــــــــــ❤ سعادت

ماجرای مادر شدن

شیره ی جان گر بود به کاسه ی مادر زان نچشد تا به طفل خود نچشاند ایرج میرزا تهران، بیمارستان پیامبران، غروب دوشنبه 29 آبانماه 1391، ساعت 5:40 غروب از انتظار پشت در زایشگاه به ستوه آمده ام. تعجبم از این است که کمتر از نیم ساعت انتظار اینطور بی تابم کرده و نگران از اینکه ساعات آینده را در این راهرو زیرزمینی چطور بگذرانم. روی نیمکت نشسته ام و هر از چندگاهی طول راهرو را با رفت و برگشت طی می کنم. با خود فکر می‌کنم که چه عقلی در کار بوده که زایشگاه یک بیمارستان فوق تخصصی زایمان را به راهروی زیر زمینی کشانده است! با این رنگ آبی دلگیرش! گاهی در زایشگاه را تا نیمه باز می کنم تا مگر صدایی بشنوم یا خودش را ببینم. در اول را که با...
20 دی 1391
1